✿پـــــــــســــــت ثـــــابــــــت✿  (اين پست ثابته لطفا از بقيه وب هم ديدن فرماييد!)

سلام...

به وبلاگ ما خوش اومدين!!

اين وبلاگ گروهيه و چند نويسنده داره!

پس هر وقت با شخص خاصی كار داشتين به پست های همون شخص نظر بديد...

اينجا چند تا قانون داره:

1- اين وبلاگ مخصوص دختراست و ورود پسرا ممنوعه!

2- ما با پسرا تبادل لينک نمی كنيم!

3- نظراتتون توهين آميز نباشه وگر نه....

4- لوگومون حاضر شده لطفا اونو بذاريد تو وب هاتون...



❀ ღ دنــیــاے دخــتـــرونـــه مــا ღ ❀



5- حتما هم نظر بديد البته خصوصی هم نباشه!!

6- مطلب هم كپی میكنی لطفا قبلش خبر بده، تو وبت هم منبع رو بذار...مرسی!


دوستون داريم..بای

برو بچ وبلاگ ❀ ღ دنــیــاے دخــتـــرونـــه مــا ღ ❀

سلام :)

...

......................................................این وبلاگ قراره حذف بشه..............................................

 

چون نویسنده هاش به پست ها و نظر هایی که واسشون میاد رسیدگی نمیکنن

 

 

یاحذفش میکنم یا اگه نخواستین حذف شه باید نویسنده هامو حذف کنم با پستاشون و افراد جدیدی که حتما حداقل هفته ای یه بار میان وب رو نویسنده کنم

 

یکی رو انتخاب کنین

بازيگر مورد علاقه ام مهراوه شريفی نيا

من خانوم مهراوه شريفی نيا رو خيلی دوست دارم و يكی از بهترين بازيگرای مورد علاقه منه!



لطفا كپی كنيد



خواهش میكنم اينو تا آخر بخونيد برای يه بارم كه شده

از اين پستا بخونيد مگه چی میشه؟!







قهر کرده اید انگار ؟ درست نمیگویم؟

حاجی دیگر نمیخندی ...!


چه شده آن لبخندهای دائمت؟

حاجی آنطور درخودت رفته ای دلم غصه اش میشود ...


سرت را بالا بگیر...


به چه می اندیشی؟


از چه دلگیری؟ ...
راستی حاجی ! قبلا ها یه عده ای میگفتند


شماها رفتید بجنگید که چه بشود؟


خودتان خواستید ،خودتان هم شهید شدید


آن وقتها جبهه میگرفتم و جوابشان را میدادم.


حالا خودمانیم حاجی،


بینی و بین الله رفتی که چه بشود؟


رفتی که آزادی داشته باشیم؟


رفتی که عده ای مانتوهایشان روز به روز تنگ تر


و روسری هایشان روز به روز کوچکتر شود؟


رفتی که ماه محرمی هم پارتی بگیرند


و جشن های آنچنانی؟


رفتی که عده ای دختر و پسر به هم که میرسند


دست بدهند و اگر ندهند به هم بگویند عقب مانده ؟


حاجی جان ؛


جای پلاکت را این روزها زنجیرهای قطور گرفته !


جای شلوار خاکی ات را شلوارهای پاره پوره


و چاک چاک گرفته (که به زور پایشان نگهش میدارند)!


جای پیراهن ساده ی "مردانه ات" را

تی شرت های مارک دار گرفته


(بعضا آب رفته اند) !


پسرانمان زیر ابرو بر میدارند !


دخترمان ابرو تیغ میزنند !


اوضاعی شده دیدنی ... پارکها ، سینماها ،


پاساژها شده اند سالن مد ! و البته دوست یابی!


حاجی تو رفتی که خودت را پیدا کنی و خدایت را


اینها مانده اند و دارند خودشان را گم میکنند !


حاجی ؛ گلوله دست شما را زخم انداخت


و بعدها برد ، اینجا خودشان بر سر و صورت و


دست و بازویشان زخم و نقش می اندازند که


زیبا شوند ... !!!
اینجا به کسی بگویی :


خواهرم ... هنوز بقیه حرف را نگفته شاکی میشود


که چرا شما بسیجی ها نمیگذارید راحت باشیم؟


ما آزادی میخواهیم ...چرا شماها نمیفهمید؟


اینجا اگر ماه رمضان به بعضیها گفتی ماه رمضان است،


حرمت نگه دارید.


تو را میکشند...به همین سادگی


اگر گفتی آقا مزاحم ناموس مردم نشو ،


تو را میکشند و کمترینش اینست که چشمت را کور کنند...


به همین سادگی


داغ بر دلم مانده ...


و من مات و مبهوت از این همه شجاعت


که تو لا اقل از ما انتظارش را داری و نداریمش !


اینجا پسری با تیپ آنچنانی هرچقدر هم که بی احترامی کند


به غیر و سر وصدا کند ،همه میخندند و میگویند چه بانمک !


اما پسری مذهبی که با صدای بلند صلوات بفرستد


بعد از نماز جماعت : بعضیها میگویند:


زهرمار ! داد نزن سرمون رفت !!!


دختری با مانتوی کوتاه و تنگ و آستینهای بالا زده شده


با قر و غمیش راه برود همه میگویند چه باکلاس!


اما دختری چادری که بخواهد از کنارشان رد شود میگویند :


صلواااااات : اللهم صل علی محمد و آل محمد


اینجا به خیلی چیزهایی که اعتقاد تو بود میخندند !


به ریش میخندند ...به چادر میخندند ... به لباس پیغمبر میخندند ...


راستی فرمانده ... این کتاب صورت هم عالمی دارد !


"فیس بوک" را میگویم

شرف و ناموس و اعتقاد بعضا پر !

عکسهایی در این فیس بوک از خود و خانوادشان میگذارند که آدم شرمش میشود نگاه کند


شما میگفتی "یاعلی" و زندگی میساختی


اینها عکس میگذارند ...خاطر خواه میشوند ...


زندگی شروع میشود آن هم با یک "لایک" ...


فردا هم طلاق!عجب پروسه ای!!!


این هم به نام آزادی !!! ...


این نظام را اعتقاد نگاه داشته...


به تو میگویند آزادی نداری ... راحت باش ...


زندگی کن!!! که دست از اعتقادت برداری


ما میگوییم بندگی کن و خوب زندگی کن ...


آنها میگویند زندگی کن ،آزاد باش ...


(هرزه بودن هنر است !)


خلاصه حاجی


جای ارزشها عوض شده ...دعایمان کن.


به خودم میگویم: به دلم :


بسوز ...آتش بگیر...


آتش بگیر تا که بفهمی چه میکشم


رنگ ها عوض شده ... حاجی دریاب ...


یا صاحب الزمان :


دلت خون است آقا ... می دانم اما ...!





قصه ی جبهه،قصه ی كربلا بود.ولی بعد از اون هيچ زينبی نيومد كه
به ماها بفهمونه بايد چی باشيم.
چی باشيم در عوض اونايی كه به خاطرمون شهيد شدن.
اونايی كه جانباز شدن
اونايی كه شيميايين
اونايی كه دارن ميميرنو حاضر نيستن از جووناي به اصطلاح ايرانی كمك بخوان
آخرشم وقتی يه چفيه گردن يكی ميبينی ميگی:
جوجه بسيجی،بچه بسيجی،
پاستوريزه.
خودت بگو ديگه چی به اون مرد ايرانی نسبت می دی كه خودت لايق همشونی؟

من نه بسيجيم.نه بابام شهید شده.ولی يه چيزی هست كه به خاطرش افتخار می كنم:

من ايرانيم.


صندلي داغ

سلام دوستان

امروز تصمیم گرفتم تو وب صندلی داغ راه بندازم

اولین نفرم خودمم یعنی ملودي

خب بپرسید تا جواب بدم


خب بپرسید تا جواب بدم


چه آرزويي ميكني ؟

اينو تو يه وبلاگ ديده بودم  :(

فقط جالبه!!

سیلاااااااااااااااام!!

من اومدم با یه آآآپ توووووووپ...!!

منم سواااار کنین!!!!


ادامه مطلبم اگه نریــــــــــــــن از دستتون رفته هااااااااااا!!

(حالا از من گفتن بود!!)

ادامه نوشته

عـــكـــس عــــــــشـــــــــــقــــم!!!   (بــبــر)


وای من عاشق ببرم!!!!


دقيقا دوست دارم همين شكلی بغلش كنم!!








كيا مثله من ببر دوست دارن؟!